بحران فراگیری که اینک دولت احمدینژاد را در برابر «بیترهبری» قرار داده، اگر برای گروهی تازگی داشته باشد، مسلماً از منظر تحلیل سیاسی و بررسی آنچه «حیات» حکومت اسلامی میخوانیم آنقدرها تعجبآور نیست. حداقل ما در این اصل تردید نداریم که حکومت اسلامی از روز نخست مجموعهای متناقض و بیهدف بوده. خلاصة کلام، پس از هیاهوسالاریای که روز 22 بهمن 57 ارتش شاهنشاهی تحت عنوان «انقلاب» شاخاش را در جیب ملت ایران گذاشت، تمامی جناحهای سیاسی کشور، هر یک اسبها را جهت تصاحب اهرمهای اجرائی زین کردند. در میان این «سوارکاران ماهر» و چیرهدست از چپافراطی و لنینیست تا دستراستی آخوندی و فکلکراواتی رستاخیزی همه و همه به این صرافت افتاده بودند که میبایست با حمایت از شخص آیتالله خمینی، هم زمینة حفظ موجودیت خود و جناح خود را فراهم آورند و هم به صورت سینهخیز به سوی «قدرت» بروند!
البته در این نوع «برخورد» که بیشتر به دلیل عقبماندگی ساختار سیاسی کشور در آن روزها «باب» شده بود، دو اصل اساسی از صورتبندی تمامی بازیگران بساط «انقلاب» دور ماند. نخست اینکه اطلاق عبارت «جناح سیاسی» به این تشکلها اصولاً از روز نخست گزافه بود. چرا که این «جناحها» معمولاً از چند «شخصیت» وابسته به شبکة سفارتخانههای غربی تشکیل میشد؛ جناحهائی فاقد هر گونه پایگاه تشکیلاتی و صنفی که از منظر عقیدتی و فلسفی بینهایت فقیر بودند. از طرف دیگر، موضعگیری بسیاری از اینان به نفع آخوندیسم، و نقشآفرینیهایشان طی بحران فزایندهای که به کودتای 22 بهمن 57 انجامید هر گونه توضیح و تفسیری را حاشیهای و زائد خواهد کرد؛ از روز نخست برداشت صریح و روشنی نزد اینان از تحرکات «انقلابی» وجود نداشت. استنباط کودکانة حاکم بر این تشکلها این بود که هر گونه جایگزینی رژیم فینفسه «مثبت» خواهد بود؛ دیدیم که چنین نشد و به یقین در آینده نیز چنین نخواهد شد. چرا که جایگزینی رژیم به شیوهای که این «تشکلها» تأئید میکردند جز گسست استعماری و حکومت کودتائی نتیجهای به همراه نمیآورد.
از طرف دیگر، اگر آقای خمینی اصولاً برنامهای جهت ادارة کشور در دست نداشتند، و بر طبل «اسلامی کردن» تمام امور میکوبیدند، این خود بهترین دلیل بر ارتجاعی بودن حرکت «انقلاب اسلامی» میبایست تحلیل میشد. اما بجای این تحلیل منطقی، هر ننهقمری با تکیه بر نبود برنامة متقن، برنامة سیاسی خودش را به عنوان برنامة «انقلاب اسلامی» در قاب گذاشته بالای سرش آویزان کرده بود. این نوع خوشخیالیها همانطور که گفتیم تا حد زیادی از واپسماندگی اجتماعی و سیاسی کشور ناشی میشد، ولی مسلماً افرادی که هر کدام به شیوة خود به این خوشخیالیها دامن زدند در تاریخ ایران مسئولیتهایشان منظور خواهد شد.
سایت رادیوفردا، مورخ 8 اردیبهشتماه 1390، مطلبی به قلم یکی از نویسندگاناش به نام مجید محمدی، جهت بررسی و تحلیل شرایط سیاسی کنونی منتشر کرده. البته آقای محمدی همچون دیگران حق دارند نظریات خودشان را عنوان کنند ولی اینکه سایت وابسته به سازمان سیا این نظریات را منعکس میکند، مطلبی است که شامل «حقوق» آقای محمدی نخواهد شد. در نتیجه، نظریات ایشان را میباید به عنوان مواضع مورد تأئید سازمان سیا در مورد مسائل سیاسی کشور ایران مد نظر قرار دهیم . در مطلب آقای محمدی چندین چالش نظری و تاریخی چشمگیر است، و به طور کلی از این مطلب چنین استنباط میشود که تحلیل «سازمانی» از مسائل ایران بر محور کلیگوئی و فرار از واقعیات شکل گرفته.
آقای محمدی در مطلبی که تحت عنوان «حذف رقیب امروز با کمک رقیب فردا یا حکایت تنها ماندن علی» منتشر شده، ادعا دارد که پدیدهای به نام «روحانیت» را میتوان در قلب حکومت اسلامی از دیگر جریانات منزوی کرده، به آن ارزش کاربردی داد. ولی شاهد بوده و هستیم که حکومت اسلامی به همان میزان با روحانیت شیعی درگیر بوده که با دیگر قشرها و طبقات، در نتیجه ادعای نویسنده اعتبار چندانی ندارد؛ دلیل هم اینکه ایشان نوع ویژهای از روحانیت اختراع کردهاند که موجودیت واقعی نداشته و ندارد:
«روحانیت به دلیل آشنایی با فرهنگ سیاسی ایرانیان (تصور مصالحه به عنوان سازشکاری، انحصارطلبی، خود ـ حقپنداری، و توهم در اختیار داشتن افکار عمومی) و نیز وقوف به فقدان پایگاه اجتماعی درازمدت در میان طبقة متوسط شهری از آغاز به یارگیری در میان گروههای سیاسی بلندپرواز برای حذف رقیب امروز خود پرداخت.»
باید پرسید این «روحانیت» که نویسنده به آن اشاره میکند، چه نوع تشکلی است که نه شامل امثال آیتالله طالقانی میشود، و نه دهها آیتاللهی که از دیرباز در حصر «سیاسی ـ دینی» زندگی کردهاند، از قبیل خوانساری، قمی و ... به آن راه دارند؟ این چه نوع «روحانیت» است که زمانی دل به رهبری امثال حسینعلی منتظری و رفسنجانی و خوئینیها میدهد و پس از چندی هم اینان را تبدیل میکند به «دشمن!» از این گذشته بسیاری از آیتاللههای صاحب مقام در حوزهها از قبیل گلپایگانی و مرعشی اصولاً پای در فضای سیاست نگذاشتند و سیر حرکت «حوزویای» که اینان پایهریزی کردند از طرف دهها مرید و ملا و آیتالله مو به مو به مورد اجرا گذاشته میشود. پس این «روحانیتی» که نویسنده به ما معرفی میکند ریشههایاش کجاست؟ این «روحانیت» به هیچ عنوان نمیتواند شامل روحانیت شیعیمسلک و حوزهنشینها در مفهومی باشد که به ذهن ایرانیان متبادر میشود.
در واقع «روحانیت» کذا میباید تشکل ویژهای باشد. تشکلی که ساختار سنتی خود را شکسته و بکلی از حیطة روحانیت در مفهوم سنتی آن بیرون آمده. و به دلائلی که نویسنده به هیچ عنوان مطرح نمیکند، این روحانیت «روحانیتستیز» یکشبه قصد به دست گرفتن قدرت تام و تمام سیاسی و نظامی و پلیسی و دولتی را در کشوری کلیدی همچون ایران دارد! حال باید پرسید با اینهمه ادعا و افاده و خواست گزافه، این «روحانیت» چه دستمایهای دارد، و با تکیه بر کدام ساختار میخواهد عمل کند، و از همه مهمتر با تکیه بر کدام شبکه مخالفان را کنار زده؟ این «جزئیات» نیز در مطلب نویسنده «نامعلوم» باقی میماند. با این وجود رادیوفردا جهت «آگاهی» ایرانیان این موضوع را مطرح میکند که روحانیت کذا بدون تجربة حکومت، زرنگی به خرج داد و برای حذف رقبا زیرکانه عملکرد:
«روحانیت شیعه که بدون تجربة حکومتداری قدرت را در سال1357 به دست گرفت به ترتیب چهار گروه را مورد استفاده قرار داد تا چهار گروه دیگر را حذف [کرده] و سرنخهای قدرت را در دست خود داشته باشد.»
اولاً «قدرت سیاسی» گنجشک نیست که از روی اتفاق به بام مشحسن و کربلائی حسین بنشیند؛ کاملاً بر عکس! سئوال کلیدیای که در این مقطع مطرح میشود این است که: «قشری که تجربة حکومتداری ندارد، اصولاً چگونه قدرت را به دست آورده؟» باید قبول کرد برای این قشر «فاقد تجربه» که از دیرباز درگیر شکافها و شقاقهای جانسوز و کشنده و مخرب داخلی بوده، چنین رزمایش موفقی آنهم طی سه دهه میباید از جمله «معجزات» الهی تلقی شود! چگونه این قشر توانسته طی 30 سال هم شکافهای درونی را پوشش دهد، هم سر همة گروهها را از ناسیونالیست گرفته تا مارکسیست و فاشیست و ... شیره بمالد؟ طبیعی است که برای این پرسشها نیز در مطلب نویسنده پاسخی نخواهیم یافت:
«در دهههای پنجاه تا هشتاد، اسلامگرائی توانست به ترتیب با ناسیونالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم، پوپولیسم یا میلیتاریسم ترکیب شود[...]»
با تعمق در این تأکیدات الهی چارهای جز قبول این واقعیت باقی نمیماند که اولاً «اسلامگرائی» با فاشیسم و پوپولیسم و میلیتاریسم تفاوت ماهوی دارد! ثانیاً اسلامگرائی مورد نظر نویسنده میباید همان «روحانیت» جادوئی و شگفتانگیزی باشد که شب خوابید و صبح که خواب بیدار شد دید، «ای دل غافل! قدرت سیاسی همچون کبوتر جلد بر باماش نشسته!» اینجا بود که «روحانیت» آهی از سر رضایت کشیده و گفت: یا امیرالمومنین، «پرزنان همچو جلاجل به فغان آید جل!» و امیرالمومنین هم فرمود: روحالله! «شاتآپ» اقراء به اسم ...»
بله، کمی از فضای تحلیلی بیرون رفتیم، ولی چه کنیم که «روحانیت» آقای محمدی ما را حسابی مقهور کرده! این «روحانیت» که مشکل میتوان ابعاد فیزیکی، ساختاری، تشکیلاتی و حتی «عقیدتی» و فردی برای آن مشخص نمود، به معنای واقعی کلمه بر همه چیز و بر همه کس «تفوق» یافته و در جایگاه الهی نشسته، حتی قلم ما را نیز به بیراهه برده بود! حال که قلممان به «راه راست» هدایت شده، از نویسندة «دانشمند» و خصوصاً مسئولان محترم رادیوفردا انتظار داریم به صراحت به این «روحانیتی» که فوت در آستیناش میکنند اشاره کرده، اعضای وابسته به آن، تشکیلات منبعث از آن، اهداف سیاسی، مالی و اقتصادی آن و ... و خلاصه واقعیتاش را برای مخاطب مشخص نمایند.
خلاصه بگوئیم، «روحانیت» و «اسلامگرائیای» که در رادیو فردا مورد «بررسی» قرار میگیرد موجودیت واقعی ندارد، به معنای اینترنتی «مجازی» هم نیست؛ تخیلی است! و ما به عنوان تحلیلگر فقط میتوانیم بگوئیم روحانیت کذا محفلی است استعماری از قماش «بیداری ایرانیان»، «ایران نوین»، «رستاخیز» و ... خلاصه محفلی که نه اهداف مشخصی دنبال میکند و نه سردمداراناش در ساختار سیاسی، مالی و اقتصادی کشور ریشه و ساقهای دارند. این روحانیت علف هرزی است پرروردة استعمار. دست استعمار مانع کندن آن میشود، به امید بهرهبرداریهای نامشروع. بهرهبرداریای که اینک سه دهه است به صورت بهینه انجام میگیرد و بعضیها امیدوارند که این «همکاری سازنده» همچنان ادامه یابد!
از قضای روزگار مقالة آقای محمدی اگر در مجموع جهت توجیه جنفگیات رایج در حکومت اسلامی، مبنی بر حاکمیت پدیدة روشن و مشخصی به نام «روحانیت» و شیعیمسلکی و این «کلکبازیها» نگاشته شده، از یک معضل بزرگ پرده برمیدارد. آنجا که ایشان میفرمایند، این روحانیت بدون هر گونه تجربهای آمد، پدر همه را در آورد، با همه هم «همکاری» مقطعی کرد تا بتواند نهایت امر زیر پای همه را بکشد و خود را در قدرت نگاه دارد، ماهیت واقعی روحانیت کذا یعنی وابستگیاش به استعمار روشن میشود.
در واقع، آقای محمدی با طرح چنین مطلبی دو پیام عمده و موهن به مخاطب ارسال میکند. نخست اینکه این «روحانیت» علیرغم «بیتجربگی» بسیار زرنگ و باهوش است و دیگر آنکه بقیة ایرانیان موجودات ابله و کودنی هستند که فریب «روحانیت» را میخورند. حال آنکه ما شاهد بودیم، «روحانیت» کذا با برخورداری از حمایت محافل استعماری توانست به سرکوب پیگیر ملت ایران پرداخته و به «پیروزیهای» چشمگیری دست یابد که امروز آقای محمدی «پزش» را در رادیوفردا میدهند!
بله، اگر ما محفل دستنشاندة «روحانیت» را از روحانیت تاریخی کشور مجزا میکنیم، تصویری که رادیوفردا از همین «روحانیت» ارائه میدهد، و خصوصاً تحلیلی که از عملکرد مزورانه و «سازشهای» مقطعیاش با جریانات «مخالف» مطرح میکند مور تأئید ماست. چرا که اگر آخوندیسم دستنشانده طی سه دهه توانست به قول آقای محمدی از ناسیونالیست تا سوسیالیست و عملگرا و نظامی، همه را آلت دست کند، دلیلی وجود ندارد که امروز جهت بازتولید همین عملیات دمکراتها و طرفداران دمکراسی سیاسی را هدف قرار ندهد. و در چارچوب تبلیغات غرب پیرامون حکومت اسلامی و تحلیلهای محافل استعماری از به اصطلاح نظریات «پایهای» در این تشکل دستنشانده، پیشفرض فوق تقویت میشود. خلاصه چنین به نظر میرسد که «روحانیت» کذا گویا قصد دارد همین برنامة مشعشعانه را اینبار با طرفداران «دمکراسی سیاسی» به راه اندازد.
تقدیم «نوبل صلح» به یکی از «شیخانههای» طرفدار حکومت اسلامی، چاپ عکسهای همسر موسوی با آن چادرسیاه و بقچة چلتیکه به عنوان «روشنفکر سال» در مجلة فارینپالیسی، جایزهباران کردن لاتولوتها و خالهشلختههای حکومت اسلامی در محافل خارج از کشور، ارائة بورسهای «کلان» به اعجوبههای «تحقیقات» علمی که از مجلس شورای اسلامی، روزینامههای حکومت ولایت فقیه و ... بیرون آمده و سر از دانشگاههای غرب به در آوردهاند، همه و همه نشان میدهد که «طعمة» بعدی این به اصطلاح «روحانیت»، میباید طرفداران دمکراسی سیاسی در ایران باشد.
ولی مسلماً آقای مجید محمدی این مطالب را نمیدانند؛ کارفرمایانشان در رادیوفردا هم از درک این مسائل عاجزاند. روی سخن ما با آنهاست که این صحنهگردانی مهوع را به راه انداخته، و سرمایهاش را تأمین میکنند. جنبش دمکراتیک و طرفداری از دمکراسی سیاسی در ایران ریشهای یکصدوپنجاه ساله دارد. سخنگویان ما ملاممد خاتمی و حاجفرج دباغ نیستند و امثال اینان به هیچ عنوان نمیتوانند سخنگوی جنبشی با عمق و تاریخچة آزادیخواهی ایرانی باشند. سخنگویان ما عشقیها، فرخیها و ایرجمیرزاها هستند. زن ایرانی در اندیشة دمکراتها فروغ فرخزاد است، نه موجود حقیری که به اسم دین و سنت و مذهب و خواست خدا جهت خودفروشی در محضر «حاجآقا»، پیکرش را در کاغذ کادوئی «حسینی» و «کربلائی» میپیچد. خلاصه بگوئیم اینبار پای به میدانی گذاشتهاید که مرد آن نیستید.
طرفداران دمکراسی سیاسی برخلاف روحانیت مطلوب استعمار قدرتطلب نیستند، بلکه میخواهند بنیادهای قدرتمند دمکراتیک را پی ریزی کنند. از اینرو اینان تحت هیچ عنوان در کنار قدرتطلبان نخواهند نشست، چرا که تنها راه رشد و شکوفائی جامعه را آزادی در چارچوب قوانین انسانمحور میبینند. و در این نوع «آزادی» جائی برای مصلحت و تکلیف و شرع و آخوند و ارتش و سپاهی و غیره و لاپوشانی و چماق پیشبینی نشده. در نتیجه صورتبندیای که سازمان سیا جهت تحمیل یک حکومت عصر حجر بر ملت ایران، بارها و بارها در سازشهای مقطعی خود با فدائی و مجاهد و تودهای و ناسیونالیست و دیگر قماش با موفقیت فراوان به پیش رانده، بر جنبش دمکراتیک و طرفداران دمکراسی بیاثر خواهد بود. هر چه زودتر دکان دینفروشیتان را تعطیل کنید، پیش از آنکه تتمه آبروی نداشتهتان نیز برباد رود.
سرنوشت «مصاف» احمدینژاد و علی خامنهای آنقدرها برای جنبش طرفداران دمکراسی در ایران اهمیتی ندارد؛ چرا که بدهبستان بینالمحافل است. هر کدام از اینان حرفشان را پیش ببرند، حکومت اسلامی تضعیف شده، و نهایت امر دمکراسی تقویت میشود. بنبست سیاسی فراروی حکومت اسلامی در همین مسیر است که هر روز بیشتر و بیشتر علنی خواهد شد، ولی محفل «روحانیت»، یا آنچه نویسندة رادیوفردا «اسلامگرائی» میخواند دیگر نمیتواند جهت به زیر آب کردن سر طرفداران دمکراسی اینبار نیز عواملاش را به فضای سیاست کشور تحت عناوین مختلف تحمیل کند.
فیلترشکنهای جدید29آوریل2011
surfunblockers.info
ifyouwanttoknowwhy.com
petsocietygameguide.com
guestbookideas.com
speedyhidden.info
ladiesmotorcycleleathers.com
quickarrive.info
unblock-server.info
extrasofttoothbrushes.com
pr-oxy.com
youproxyserver.info
https://proxyssl.info
paninirecipes.net
highspeedhide.info
vdai.net
bypassunlock.info
bathroomshowerremodeling.com
freeproxy.co.za
restaurantcitygameguide.com
spacesaverbathroom.com
sms4-u.info
highspeedconceal.info
mobileaccessories.ws
quicksurfing.info
eyeshadowforbrowneyes.com
unlockservers.info
expressnameless.info
lazereyesurgery.net
decorativehaircombs.com
expressprivacy.info
carryonluggagebags.com
dreamshell.info
surfreward.tk
freevpnblog.info
unhideweb.info
freevpns.info
proxy27.tk
atwii.tk
surfskincare.tk
internalsimple.tk
surfbeach.tk
vizvia.tk
dentaltech.tk
allunblocksite.info
hideprint.tk
nurseschool.tk
tmobileproxy.info
domainsurf.tk
youunblockers.info
surfservers.tk
dreamlinetrip.tk
breakskillarge.tk
grandsurf.tk
anonymous-servers.info
tramadolblog.info
surfdomain.tk
rapidunknown.info
expressunblock.info
instantglide.info
instantaneousreach.info